گاهی اوقات که وقت آزاد داشتم با اجازه سنسی، زود تر از زمان سانس خودم به باشگاه می رفتم و با کوچک تر از خودم هم تمرین می کردم. اونشب هم زمان با شب یلدا، پس از نرمش و دویدن، سنسی وارد تاتامی شد و بچه ها رو دور خودش جمع کرد

مثل اینکه می خواست خبر مهمی به شاگردا بده،و دقیقا اینجور هم شد.

اونشب سنسی از برگزاری مسابقات یاساکو(1) بین باشگاه کیان و باشگاه درفک(2) خبر داد و تازه به نفرات برتر هم حکم عطا می شد. یه شور و شوق بزرگی تو دل بچه ها به وجود اومده بود

به انتخاب خودشون به گروه های ۴ و۵ نفره تقسیم شدند و شروع به تمرین یاساکو کردند.

بعد از اتمام سانس نوجوانان، در سانس ما هم چون تعداد نفرات کم بود، ابتدا کمی دویدیم و سپس سنسی گفت هر کاری خواستید انجام بدید.

یک عده رفتند سراغ سلاح و عده ای دیگه هم مثل من شروع به تمرین آکروبات کردیم

بعد از دقایقی تمرین کردن، سنسی به خاطر شب یلدا  باشگاه رو نیم ساعت زود تر تعطیل کرد و همگی بعد از پوشیدن لباس از باشگاه خارج شدیم


(1)یاساکو: نوعی حرکات قراردادی_نمایشی چند نفره


(2)باشگاه درفک: باشگاه دیگر سنسی محمودی پور که بزرگ تر از باشگاه کیان بود.


ثبت شده در تاریخ سه شنبه ۱۳۹۵/۹/۳۰