نوشته های یک نینجا

برای دیدن ادامه مطلب روی قسمت قرمز رنگ کلیک کنید

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسنده نینجا» ثبت شده است

ninjastory: راهپیمایی نینجایی+عکس

این روزا سرم خیلی شلوغ بود یه بار که سنسی اومد گفت به مناسبت 22 بهمن قراره یه همایش تو هنرستان شاهد واقع تو چهارراه ظالاقانی داشته باشیم و قراره یه یاساکو ارائه بدیم.

۱ نظر
mr kataki

Ninjastory: فرا رسیدن روز مسابقه دارت

روز مسابقه دارت رسید، با یک ربع تاخیر یعنی ساعت ۸ و ربع رسیدم باشگاه،
با سنسی رفتیم و نون و خامه عسل خریدیم آوردیم و به بچه ها صبحونه دادیم

بعدش به سه گروه تقسیم شدیم: گ
روه جوانان و گروه نوجوانان و گروه خردسالان، آقا نادر شروع به نوشتن امتیاز ها کرد و من هم به عنوان داور مشغول شمارش امتیاز ها بودم.
۱ نظر
mr kataki

اینم از قولی که داده بودم

قول داده بودم که فیلم مسابقه یاساکو رو بفرستم

امیدوارم لذت ببرید

فقط شرمنده که یکم تاره

۲ نظر
mr kataki

ninjastory:یا خدا خودت کمک کن!!

خبر خوب که هنوز زنده ام و حتما خیلی هاتون می گید احتمالا دیگه باشگاه نمیرم که پست نمی زارم

نه غلطه

۲ نظر
mr kataki

ninjastory:تمرین کردن با دزدیدن وزنه

چون سه شنبه به علت مرگ شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی تعطیل رسمی بود، سنسی تو چنل اطلاع داد که به دلیل تعطیلی سه شنبه، می تونید امشب تو اون یکی باشگاه یعنی باشگاه درفک تمرین کنید.

۱ نظر
mr kataki

ninjastory:مصادف با فوت شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی

 هر کس که درجه کمربندش از بقیه بالا تر باشه و قدیمی تر باشه جلوی همه قرار می گیره و یه جورایی ارشد کل بچه هاست. اگر سنسی براش کاری پیش بیاد و از باشگاه بره، اون تمرین میده و تعیین می کنه که چه کاری انجام بدیم

جلسه قبل سنسی یک ربع آخر بچه ها رو نشوند و ازشون در مورد باشگاه نظر سنجی کرد.

 آقا نادر(1) گفت که تمرین رو بیشتر کنیم و بیشتر کار کنیم

۳ نظر
mr kataki

Ninjastory:فرا رسیدن روز مسابقه یاساکو+عکس+فیلم

روز مسابقه فرا رسید. یک ربع اول همه مشغول تمرین بودند. ده گروه اومده بودند و به قدری کار ها جذاب بود که اصلا کار ما به چشم نمی آمد، بعد از تمرین، سنسی وارد تاتامی شد. همه نشستیم، هنوز یکسری از گروه های تکمیل نشده بود. سنسی شروع به صحبت کرد تا سایر گروه ها تکمیل شود.

بعد از تمام شدن صحبت های سنسی، قرعه انداختیم که چه کسی به ترتیب نمایش را اجراء کند، ما گروه پنچم شدیم، یکی یکی به وسط تاتامی می آمدند و با استرس فراوان نمایش خود را اجراء می کردند. نوبت گروه ما شد، همه چیز از یادمان رفته بود.

۲ نظر
mr kataki

Ninjastory:تمرین یاساکو سانس بزرگسالان

قرار بود مسابقات یاساکو در رده سنسی نوجوانان و خردسالان برگزار بشه و سانس ما جزء مسابقه دهندگان نبودند.

تقریبا یک هفته بچه های دو باشگاه در حال تمرین بودند. بعد از یک هفته سنسی به ما اطلاع داد که شما هم می تونید در مسابقات شرکت کنید و دو جلسه بیشتر فرصت ندارید. 

۰ نظر
mr kataki

Ninjastory:شب یلدا

گاهی اوقات که وقت آزاد داشتم با اجازه سنسی، زود تر از زمان سانس خودم به باشگاه می رفتم و با کوچک تر از خودم هم تمرین می کردم. اونشب هم زمان با شب یلدا، پس از نرمش و دویدن، سنسی وارد تاتامی شد و بچه ها رو دور خودش جمع کرد

مثل اینکه می خواست خبر مهمی به شاگردا بده،و دقیقا اینجور هم شد.

۰ نظر
mr kataki

Ninjastory:تمرین دادن سنسی ابوالفضل

اون شب یک نفر به نام سنسی ابوالفضل که از شاگردان سنسی محمودی پور بود، به باشگاه آمده و قرار بود به جای سنسی محمودی آموزش بده، کسی که دارای قد کوتاه و مهارت فوق العاده در آکروبات بود

اون روز تمرین ما خیلی سخت بود و هر کی هم اعتراض می کرد، به خاطر اعتراضش کل باشگاه تنبیه می شد

۰ نظر
mr kataki